پوریاپوریا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

پسر گلم پوریا

بدون عنوان

یاد گرفتم بخندم و گریه کنم سپس نشسته و بایستم و حالا حتی می تونم راه برم اگه شما دست های کوچولوم رو بگیرید اما شروع هر کاری زیباست. هی دنیا من دارم یک ساله می شم! ...
24 دی 1391

فرزند عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، صبور باش و مرا درک کن   اگر هنگام غذا خوردن لباس هایم را کثیف می کنم  یا هنگامی نمی توانم  لباس هایم را  بپوشم ،صبور باش و زمانی را به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم .   اگر زمانی که صحبت می کنم حرف هایم تکراری است و کلمات را چندین  بار تکرار می  کنم ،  صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرف هایم گوش فرا بده ، وقتی تو هنوز کوچک بودی گاه برای خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت  بخوانم.   آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی ،صبور باش و مرا درک کن اگر هنگام غذا خو...
7 مرداد 1391